ضد عفونی برای عمل جراحی، دوای ضد عفونی، پادگند، ضد عفونی برای عمل جراحی، ضد عفونی، گندزدا، تمیز و پاکیزه، پلشت بر، جداگانه سایر معانی: پادریم، پلشت زدا، نادرگیر در زندگی و مسایل آن، بی بو و ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مادهای پوششی با افزودنیهای خاصی که مانع رشد باکتری بر سطح آن میشود [خوردگی]
واژههای مصوب فرهنگستان
مادهای پوششی با افزودنیهای خاصی که مانع رشد باکتری بر سطح آن میشود [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ]