antiseptic
معنی
ضد عفونی برای عمل جراحی، دوای ضد عفونی، پادگند، ضد عفونی برای عمل جراحی، ضد عفونی، گندزدا، تمیز و پاکیزه، پلشت بر، جداگانه
سایر معانی: پادریم، پلشت زدا، نادرگیر در زندگی و مسایل آن، بی بو و خاصیت، کاربرد گندزدا، گندزدایی شده، ضد عفونی شده، پلشت زدایی شده، بسیار پاک و مرتب، مشخص
[شیمی] 1- گندزدا، ضد عفونی، پادریم، پلشت بر، پلشت زدا 2- کاربرد گندزدا 3- گندزدایی شده، ضد عفونی شده، پلشت زدایی شده 4- بسیار پاک و مرتب
[بهداشت] پلشت بر
سایر معانی: پادریم، پلشت زدا، نادرگیر در زندگی و مسایل آن، بی بو و خاصیت، کاربرد گندزدا، گندزدایی شده، ضد عفونی شده، پلشت زدایی شده، بسیار پاک و مرتب، مشخص
[شیمی] 1- گندزدا، ضد عفونی، پادریم، پلشت بر، پلشت زدا 2- کاربرد گندزدا 3- گندزدایی شده، ضد عفونی شده، پلشت زدایی شده 4- بسیار پاک و مرتب
[بهداشت] پلشت بر
دیکشنری
ضد عفونی کننده
اسم
antisepticدوای ضد عفونی
antisepticپادگند
antisepticضد عفونی برای عمل جراحی
صفت
antiseptic, disinfectantضد عفونی
antisepticگندزدا
antisepticتمیز و پاکیزه
antisepticپلشت بر
separate, antisepticجداگانه
antiseptic, asepticضد عفونی برای عمل جراحی
ترجمه آنلاین
ضد عفونی کننده
مترادف
antibacterial ، antibiotic ، aseptic ، bactericidal ، clean ، disinfectant ، germ destroying ، germ free ، germicidal ، hygienic ، medicated ، prophylactic ، pure ، purifying ، sanitary ، sterile ، sterilized ، sterilizing ، unpolluted