جایزه، رای، اجر، مژدگانی، انعام، اعطا کردن، سپردن، امانت گذاردن سایر معانی: (در مورد کمک هزینه ی تحصیلی یا پاداش یا جوایز استحقاقی) اعطا، بخشش، اعطائیه، (معمولا در اثر امتحان یا کنکور یا مسا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] حکم غیابی
[حقوق] حکم به پرداخت خسارت دادن
قابل اعطاء
اعطاء کننده
[فوتبال] جوایز
[نساجی] مناقصه
راتبه [عمومی] هزینهای که برای تحصیل در رشته یا دورهای معین به شخصی اختصاص داده شود
واژههای مصوب فرهنگستان
[حقوق] حکم مرضی الطرفین، حکم سازشی
[حقوق] اعتراض به حکم
[حقوق] فرمان (یا دستور، قرار، حکم) مشروط یا غیر قطعی، حکم غیر قطعی طلاق
[حقوق] حکم جزئی، حکم راجع به قسمتی از ادعا