پوچ، کان لم یکن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راهرو، جناح سایر معانی: کنار، راهرو طرفین کلیسا (که معمولا با ردیفی از ستون از صحن کلیسا مجزا است)، جناح کلیسا، راهرو بین ردیف نیمکت یا صندلی ها، گذر باریک (بین دو ردیف درخت) [عمران و معماری ...
ابزار، ترتیب اهنگ، تنظیم اهنگ، استعمال الت سایر معانی: (موسیقی) تنظیم برای ارکستر، سازآرایی، (به ابزار به ویژه ابزار علمی مجهز کردن یا به کار بردن ابزار) ابزار سازی، ابزارگری، ابزار آمایی، ا ...
طرف، راه، سمت، جاده، مسیر، خط سیر، جریان معمولی، مسیر چیزیرا تعیین کردن سایر معانی: مسیر عادی (مثلا در تحویل روزنامه به منازل)، از راه یا مسیر معینی فرستادن، مشتریان (به ویژه مشتریان مسیر عا ...
بزرگراه، اتوبان، شاهراه، ابر شاهراه، جاده وسیع سایر معانی: ابر بزرگراه
شاهراه، راه عبور، شارع عام سایر معانی: راه اصلی، گذرگاه عمومی، خیابان (به ویژه اگر اصلی و شلوغ باشد)، معبر
رجوع شود به: expressway