سمعی، سامعه، مربوط بشنوایی یا سامعه سایر معانی: وابسته به شنوایی، شنودی، (قدیمی) حاضران، شنوندگان، مربوط به ممیزی و حسابداری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توجه شنیداری [شنواییشناسی] توانایی تمرکز بر روی واحدهای صوتی مشخص بهعنوان یک محرک بارز
واژههای مصوب فرهنگستان
پاسخ برانگیختۀ شنوایی [شنواییشناسی] فعالیتهای الکتریکی برانگیختهشده با صدا در بخش شنوایی دستگاه عصبی محیطی و مرکزی از عصب هشتم تا قشر مغز|||اختـ . پابش AER ...
نوتوانبخشی شنوایی [شنواییشناسی] افزایش توان ارتباطی شنیداری ـ گفتاری افراد دارای آسیب شنوایی مادرزاد با استفاده از سمعک و تربیت شنوایی و گفتاردرمانی و لبخوانی و ارتبا ...
[روانپزشکی] توهم شنوائی
تفکیک شنیداری [شنواییشناسی] توانایی ساختارهای گوش داخلی و دستگاه عصبی در افتراق بسامدی و زمانی صداهایی که همزمان تولید میشوند ...
صحنهکاوی شنیداری [شنواییشناسی] توانایی جداسازی و شناسایی اجزای تشکیلدهنده مجموعهای از اصوات که در قالب یک کل معنیدار درک میشود، به این معنی که نه&zw ...
[برق و الکترونیک] ناحیه ی حس شنوایی منطقه ی احاطه شده با منحنی هایی که آستانه ی احساس و توانایی شنوایی را به صورت تابعی از بسامد تولید می کنند.
رویکرد شنیداری ـ کلامی [شنواییشناسی] روشی در توانبخشی شنوایی با تکیه بر نشانههای شنیداری (acoustic cue) و عدم استفاده از ارتباط دستی و گفتارخوانی|||متـ . روش شنیداری& ...
پردازش شنیداری مرکزی [شنواییشناسی] پردازش اطلاعات شنیداری به وسیله دستگاه عصبی مرکزی
محرومیت شنیداری دیرآغاز [شنواییشناسی] ← محرومیت شنیداری بزرگسالی
سمعک، سخنگو، صوتی، اوا شنودی، وابسته به شنوایی، مربوط به صدا، مربوط به سامعه سایر معانی: وابسته به شناخت خواص صوتی در ساختمان (به ویژه از نظر انعکاس صدا)، پژواک شناختی، وابسته به صدا، اکوستی ...