ایستادگی کردن، برجسته بودن، دوام اوردن سایر معانی: 1- بیرون زدن، بر قلمبیدن 2- برجسته بودن 3- مشخص بودن 4- استقامت کردن، تسلیم نشدن 5- (کشتی) از کرانه دور شدن، عالی، برجسته، چشمگیر، برتر، بر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی