سر، ظرف، فاصله، در طی، طی، هنگام، در مدت سایر معانی: (زمان) در، در زمان، در ظرف، در خلال، وقت، موقع، درجریان [فوتبال] درمدت-درجریان
دیکشنری انگلیسی به فارسی