معنی

سر، ظرف، فاصله، در طی، طی، هنگام، در مدت
سایر معانی: (زمان) در، در زمان، در ظرف، در خلال، وقت، موقع، درجریان
[فوتبال] درمدت-درجریان

دیکشنری

در حین
حرف اضافه
duringطی
during, pendingدر طی
during, inهنگام
within, during, for, pendingدر مدت
duringظرف
at, on, during, nearسر
duringفاصله

ترجمه آنلاین

در طول

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.