تیر، هیئت، چوب پرچم، پرسنل، کارکنان، کارمندان، چوبه، اعضاء، چوب بلند، افسران و صاحبمنصبان، با کارمند مجهز کردن و شدن سایر معانی: عصا، چوبدستی، (پرچم) چوب، میله (flagstaff هم می گویند)، مستخد ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مواد مختلفی که برای تسهیل رَزش به حمام رنگرزی (dye bath) افزوده میشود|||متـ . مواد تعاونی [شیمی]
واژههای مصوب فرهنگستان