هواپیمای هجومی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آتش هجومی [علوم نظامی] نوعی آتش که سربازان حملهکننده در هنگام نزدیک شدن به دشمن اجرا میکنند
واژههای مصوب فرهنگستان
تفنگ جنگی (در مقابل شکاری)
حمله با سلاح مهلک
شبیخون
تعرض جنسی [روانشناسی] هر نوع تماس یا رفتار جنسی با کسی بدون رضایت او
تجاوز، حمله (بدون مجوز و برخلاف تعهدات)، برتاخت، برتازش، یورش، پیشدستی (در حمله)، تهاجم، (روان شناسی) پرخاشگری، ستیزه جویی، خشونت، تعدی، تخطی، تعر، اغازپرخاش، درازدستی، بنیادجنگ [بهداشت] پر ...
یورش، حمله
ادای کسی را در اوردن سایر معانی: (امریکا)، با شمشیر بته ها را زدن و راه خود را باز کردن، در بوته زار رهنوردی کردن، با کشیدن بوته های کناره ی نهر قایق را به جلو راندن، مبارزه کردن ...
ملوی کردن، ازاله بکارت کردن از سایر معانی: ازاله ی بکارت کردن، دخترگی برداشتن، گل چیدن، ملوک کردن
حمله کردن بر، تجاوز کردن، تهاجم کردن، هجوم کردن، تاخت و تاز کردن در سایر معانی: مورد تاخت و تاز قرار دادن، (با جنگ و قشون) گرفتن، تجاوز (نظامی) کردن، برتاختن، تاخت و تاز کردن، دست یازی کردن، ...
استیلاء، تعرض، تاخت و تاز، تهاجم، هجوم سایر معانی: (با قشون و جنگ) گرفتن، تجاوز (نظامی)، اشغال، تازش، برتازش، مزاحمت، دخول بدون اجازه، خلوت شکنی، درونگیری، فراگیری، (مجازی) هجوم، یورش، استیل ...