deflower
معنی
ملوی کردن، ازاله بکارت کردن از
سایر معانی: ازاله ی بکارت کردن، دخترگی برداشتن، گل چیدن، ملوک کردن
سایر معانی: ازاله ی بکارت کردن، دخترگی برداشتن، گل چیدن، ملوک کردن
دیکشنری
فریزر
فعل
deflowerازاله بکارت کردن از
bedaub, besmear, contaminate, defile, deflower, polluteملوی کردن
ترجمه آنلاین
گل زدایی