مانند، چنانکه، بطوریکه، بعنوان مثال، در نتیجه، چون، همچنانکه، هنگامیکه، نظر باینکه، چنانکه، چه سایر معانی: پیشوند: معادل ad- (قبل از s به کار می رود)، همان قدر، متساویا، مثل، همچون، در، با، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متفقا، همه باهم، دسته جمعی
درواقع، در حقیقت، راستش را بخواهید، به درستی که، واقعا، براستی، حقیقت امر اینست که خوب بخواهید بدانید
طبق رسم، بنابر عادت یا روش متداول، طبق معمول، برای خالی نبودن عریضه
برسم پیشکشی
در نتیجه، در اثر، در پیامد
[ریاضیات] در نتیجه، برآمد، پیامد، در اثر
معمولا، به طور کلی، قاعدتا، قاعده [برق و الکترونیک] به عنوان یک قاعده
برای عبرت دیگران
[ریاضیات] که حکم مورد نظر است
[ریاضیات] شبیه حالت قبل، که همان مقدار قبلی است، مانند گذشته داریم
خشمگین