معنی

مانند، چنانکه، بطوریکه، بعنوان مثال، در نتیجه، چون، همچنانکه، هنگامیکه، نظر باینکه، چنانکه، چه
سایر معانی: پیشوند: معادل ad- (قبل از s به کار می رود)، همان قدر، متساویا، مثل، همچون، در، با، همان طور که، همان جور، در حین، همان وقت، که، باوجود آن که، علیرغم، وقتی که، معیار وزن در روم باستان (معادل حدود دوازده اونس)، مخفف: (شیمی) آرسنیک، انگلوساکسون، بهمان اندازه
[شیمی] (از ریشه ى فارسی زرنیخ) - آرسنیک - عنصر سمی سفید رنگ - زرنیخ، مرگ موش - ترى اکسید آرسنیک (As2O3) - وابسته به یا داراى آرسنیک
[برق و الکترونیک] osmium-اوزمیوم عنصر فلزی سخت از گروه پلاتین با عدد اتمی 76 از آلیاژ اینعنصر با ایریدیم در ساخت سوزن ضبط کننده های دیسک و گرامافون استفاده می شود.
[ریاضیات] به صورت، وقتی که، هر بار که

دیکشنری

مانند
قید
asمانند
as, howچنانکه
as, quaبطوریکه
asبعنوان مثال
حرف ربط
as, since, when, whereas, insomuchچون
asچنانکه
as, as ifهمچنانکه
whether, or, as, if, becauseچه
while, as, wheneverهنگامیکه
as, as regards, as respects, sinceنظر باینکه
حرف اضافه
as, at, fromدر نتیجه

ترجمه آنلاین

به عنوان

مترادف

جمله‌های نمونه

She enjoys playing musical instruments, such as the piano and guitar.

او از نواختن سازهای موسیقی، مانند پیانو و گیتار، لذت می‌برد.

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.