بیانگری، گویاگری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سواد، لفظ، با سوادی، سواد خواندن ونوشتن سایر معانی: قدرت خواندن و نوشتن، سوادآموزی، دانش (در زمینه ی ویژه)