literacy
معنی
سواد، لفظ، با سوادی، سواد خواندن ونوشتن
سایر معانی: قدرت خواندن و نوشتن، سوادآموزی، دانش (در زمینه ی ویژه)
سایر معانی: قدرت خواندن و نوشتن، سوادآموزی، دانش (در زمینه ی ویژه)
دیکشنری
سواد آموزی
اسم
literacy, ability to read and writeسواد
literacyبا سوادی
term, word, vocable, particle, literacyلفظ
literacyسواد خواندن ونوشتن
ترجمه آنلاین
سواد
مترادف
articulacy ، articulateness ، background ، cultivation ، education ، knowledge ، learning ، proficiency ، refinement ، scholarship