حشره، کرم خوراک، کرم ریز، کارتنه، جمنده سایر معانی: (جانورشناسی) حشره (رده ی بزرگ insecta که بندپا و بند تن هستند) خرفستر، مخنده، (مجازی) جانور موذی، کرم خوراک مثل کرم پنیر و غیره، عنکبوت [ن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاخهای از سلسلۀ جانوران که بدن آنها دارای پوستک سختشده و اسکلت بیرونی بندبند است؛ ضمایم مفصلی در هر قطعۀ بدن جفت است و کارکرد حرکتی دارد؛ این جانوران دارای یک جفت شاخک و حداقل یک ...
واژههای مصوب فرهنگستان