[زمین شناسی] سنگ ریزه ای پر از ماسه ریزدانه یا سنگ ریزه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غباری، گرد و خاکی سایر معانی: غبارآلود، پر گردو خاک، گرد گرفته، گردآلود، گرد مانند، غبار مانند، آرد مانند، خاکی، خشک، بی روح، بی ارزش، بیهوده، بی حاصل، خاکی رنگ، گرد فام، تیره، کدر، ابری، گر ...
پودری، پودر مانند، گرد مانند سایر معانی: گردسان