[حقوق] سازمان داوری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] موافقتنامه داوری، قرارداد داوری
[حقوق] داوری تجاری
[حقوق] داوری اجباری (در روابط کارگری، دولت کارگران را وادار به انصراف از اعتصاب، و اختلافات را به داوری شخص ثالث ارجاع می کند)
[حقوق] داوری بر اساس قاعده انصاف، داوری به تراضی
[حقوق] حل اختلافات کارگری
[حقوق] داوری توسط مراجع رسمی، داوری سازمانی
[حقوق] داوری توسط مراجع موقتی و غیر رسمی
[حقوق] دیوان دایمی داوری
[حقوق] توقیف (یا تعلیق) داوری به حکم دادگاه
توافق، پیمان، سازش، موافقت، قرار، قبول، عهد، قرارداد، معاهده، عقد، مطابقهء نحوی، معاهده و مقاطعهء، شرط، عهد نامه سایر معانی: قبولی، همداستانی، سازگاری، سازواری، همدلی، موافقتنامه، تفاهم نامه ...
قرار، تصویب نامه، داوری، تصمیم، عزم، حکم دادگاه سایر معانی: قصد، آهنگ، گزیر، رای، تعیین تکلیف، حکم، قاطعیت، اراده، عزم راسخ، (مشت بازی) بردن با امتیاز (در مقابل بردن با ضربه ی فنی) [کامپیوتر ...