متاع، محموله سایر معانی: کالا، مال التجاره، اروس، پارچه، (انگلیس) محموله، بار، جنس، اموال منقول، متعلقات شخصی، دارایی، دارایی منقول [حسابداری] کالا [حقوق] جنس، کالا [نساجی] کالا - کالای نساج ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوازم، متعلقات، اسباب، ضمائم، اموال شخصی زن، اثایالبیت، اثای سایر معانی: لوازم و اسباب شخصی، ابزار، وسایل، تجهیزات، ابزارگان، ساز و برگ، مخلفات، بساط، اثاکالبیت، لفافه