[کامپیوتر] فضای آدرس دهی .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(عامیانه) به آسانی و به مقدار زیاد، بسرعت وبمقدار زیاد
بزودی، سبک، بسرعت، سریعا سایر معانی: تند [فوتبال] به سرعت [مهندسی گاز] بسرعت، تند
صدف، جلد، مرمی، گلوله توپ، کالبد، قشر، پوست، عایق، خمپاره، صدف حلزون، بدنه ساختمان، عامل محافظ حفاظ، پوست فندق وغیره، پوکه فشنگ، قشر زمین، کاسه یا لاک محافظ جانور، سبوس گیری کردن، مغز میوه ر ...
قسمتی از اسکلت خارجی سختپوستان که بخشی از سر و سینه را میپوشاند [جانورشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان