شبیه انسان، دارای شکل انسان سایر معانی: وابسته به انسان دیسی (یا انسان انگاری)، انسان دیس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شخص، انسانی، وابسته بانسان، دارای خوی انسانی سایر معانی: وابسته به نژاد بشر (گونه ی homo sapiens)، آدمیزادی، بشری، انسی، وابسته به یا توسط انسان ها، (دارای ویژگی های انسانی مانند حسادت یا شج ...
شبیه انسان سایر معانی: انسانواره (به ویژه نیاکان بسیار پیشین انسان)
ویژگی اشیایی که در آنها پیکر یا خصوصیات انسانی بازنمایی شده است [باستانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان