humanoid
معنی
شبیه انسان
سایر معانی: انسانواره (به ویژه نیاکان بسیار پیشین انسان)
سایر معانی: انسانواره (به ویژه نیاکان بسیار پیشین انسان)
دیکشنری
انسان شناسی
صفت
humanoid, anthropomorphicشبیه انسان
ترجمه آنلاین
انسان نما
مترادف
animal ، anthropoid ، anthropological ، anthropomorphic ، anthropomorphous ، biped ، bipedal ، civilized ، creatural ، ethnologic ، ethological ، fallible ، fleshly ، forgivable ، hominal ، hominid ، hominine ، hominoid ، humanistic ، individual ، mortal ، personal ، vulnerabl