(کالبدشناسی - جانورشناسی) مژه، مژک، مژگان، (موهای مژه مانند برخی یاخته های مجراهای درونی برخی جانوران) مویک، مویچه، تاژک، (گیاه شناسی) گشنیز (بیشتر می گویند: coriander)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] گردشی
[ریاضیات] دترمینان دوری
[برق و الکترونیک] آنتن دایره ای و آنتن مدور نوعی دو قطبی خمیده و دایره ای شکل به گونه ای که خط انتقال و دو انتهای خم در دوطرف قطر آن قرار میگرند نصب افقی این آنتن، منجر به تابش آن در همه جهت ...
کیفیات، حالت و کیفیت، جزئیات سایر معانی: ضمنی بودن، وابستگی به وضعیت و شرایط، حالت و کیفیات، (جمع) جزییات، ویژگی(ها)
وارد جزئیات شدن، امارات لازمه را تهیه کردن، قرائن و امارت را بدست اوردن سایر معانی: (جزئیات چیزی را) به تحقیق معلوم کردن، پیشایند سنجی کردن، پرهون آیند سنجی کردن، قراین و امارات به دست آوردن ...
[روانپزشکی] حاشیه پردازی
در این سوی اقیانوس اطلس (سویی که گوینده در آن قرار دارد)
کارمند دولت، مستخدم کشوری (در مقابل لشکری)، مستخدم دولتی [حقوق] کارمند دولت
نهان بین، روشن بین سایر معانی: وابسته به نهان بینی یا روشن ضمیری، ژرف بین، روشن ضمیر، غیب بین، غیب گو
نیازمند به توجه فوری، فوتی، پرهیاهو، پر سروصدا، دادزننده، نیازمندبرسیدگی فوری
(قدیمی) طلای مصنوعی، زرورق، پولک، دارای پولک زری، پرزرق وبرق، پولکدار