احساس وحشت و نگرانی، احساس بیم سایر معانی: (روان شناسی - اغلب a کوچک) حالت نگرانی و غم، دژمی، دژمناکی، بیم [سینما] اضطراب - بدبینی در فیلم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگستروم، واحد اندازهگیری طول امواج سایر معانی: (معیار سنجش امواج نور) یک یکصدمیلیونیم یک سانتی متر، آنگسترم (angstrom unit هم می گویند)، واحد اندازه گیری طول امواج نور و رادیو [شیمی] (معیار ...
[ریاضیات] واحد بین المللی طول موج، واحد انگستروم
بذله گو، ادم شوخ، گانگستر، اوباش، همدست تبه کاران سایر معانی: عضو دسته ی تبهکاران، گانگستری، اراذل
ناارامی، بی قراری، بی قرار، ناراحت کردن، مضطرب ساختن، اشفتن، بیارام کردن، اسوده نگذاشتن سایر معانی: ناآرام کردن، مشوش کردن، نگران کردن، دلواپس کردن، ناآرامی، تشویش، نگرانی، دل شوریدگی، دلواپ ...
گردن کلفت، اوباش، لوطی محله سایر معانی: تبهکار، چاقوکش، (جمع) اراذل و اوباش
ولگرد، جوان اوباش صفت سایر معانی: (خودمانی) تبهکار (به ویژه جوان)، شرور، لات [فوتبال] به گیرانداختن- قلاب کردن
متمرد، قانون شکن، یاغی، چموش، چموش، غیرقانونی اعلام کردن، یاغی شمردن سایر معانی: جانی فراری، تبهکار فراری، قانون شکن حرفه ای، گردنکش، شرور، یاغی خواندن، از حقوق مدنی و حمایت قانونی محروم کرد ...
فیلمی که موضوع آن زندگی زیرزمینی دستههای تبهکار و درگیری آنها با یکدیگر یا با پلیس است [سینما و تلویزیون]
واژههای مصوب فرهنگستان