hooligan
معنی
ولگرد، جوان اوباش صفت
سایر معانی: (خودمانی) تبهکار (به ویژه جوان)، شرور، لات
[فوتبال] به گیرانداختن- قلاب کردن
سایر معانی: (خودمانی) تبهکار (به ویژه جوان)، شرور، لات
[فوتبال] به گیرانداختن- قلاب کردن
دیکشنری
لعنتی
اسم
stray, tramp, vagabond, hooligan, rambler, larrikinولگرد
hooliganجوان اوباش صفت
ترجمه آنلاین
هولیگان