همترازی قیاسی [زبانشناسی] از بین رفتن صورتهای متنوع تصریفی یک واحد واژگانی براثر غالب شدن یکی از گونهها
واژههای مصوب فرهنگستان
مانش قیاسی [زبانشناسی] متوقف شدن تحول واجی منظم آنهنگام که به بروز تغییر در صیغگان منجر شود
[کامپیوتر] استدلال سنجشی ؛ استدلال قیاسی ؛ نتیجه گیری قیاسی. [ریاضیات] استدلال تمثیلی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مربوط به قیاس|||متـ . سامانگرا، سامانگرایانه [باستانشناسی]
مربوط به قیاس|||متـ . سامانگرا، سامانگرایانه [زبانشناسی]
از بین رفتن صورتهای متنوع تصریفی یک واحد واژگانی براثر غالب شدن یکی از گونهها [زبانشناسی]