ناهوازی، زنده و فعال بدون هوا و اکسیژن سایر معانی: وابسته به ناهوازیان [علوم دامی] وضعیت بدون اکسیژن [شیمی] ناهوازی1- وابسته به ناهوازیان 2- جاندار ناهوازى (مانند برخی از باکترى ها) [فوتبال] ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرایند تماس بیهوازی [مهندسی محیط زیست و انرژی] فرایندی که در آن فاضلاب تصفیهنشده با لجن برگشتی مخلوط و سپس در واکنشگاه هوابندیشده هضم میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
خوردگی بیهوازیستی [خوردگی] خوردگی آهن یا فولاد در شرایط مرطوب و عاری از اکسیژن آزاد
کشت بیهوازی [زیستشناسی - میکربشناسی] کشت در شرایط بیهوازی و در غیاب اکسیژن
چربیکافت بیهوازی [تغذیه] تجزیۀ چربیها در نبود اکسیژن
[زمین شناسی] رسوب بی هوازی یک رسوب آلی که از خصوصیات حوضه هایی است که چرخه محدود در آب باعث بوجود آمدن فقدان کامل یا بخشی اکسیژن در سطح رسوب می شود و آب زیرین غنی از سولفید هیدروژن می باشد.
شرایطی که در آن موجودات در غیاب اکسیژن محلول به رشد و بقا ادامه دهند [مهندسی محیط زیست و انرژی]
کشت در شرایط بیهوازی و در غیاب اکسیژن [زیستشناسی - میکربشناسی]