پیکور [علوم پایۀ پزشکی] فرد دچار پیکوری
واژههای مصوب فرهنگستان
مردمکگشادی کوری [پزشکی] اختلالی که در آن مردمک چشم نابینا گشادتر از مردمک چشم بینای دیگر است
پناه، پرده، چشم بند، در پوش، تاریک، کور، نابینا، بی بصیرت، عاجز، غیر خوانایی، نا پیدا، هر چیزی که مانع عبور نور شود، خیره کردن، اغفال کردن، کور کردن، درز یا راه گرفتن سایر معانی: اعمی، نابین ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی