محراب، مذبح، قربانگاه سایر معانی: (کلیسا) محراب، میز عشای ربانی، آلتار، مجمره
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بَروارهگور [باستانشناسی] گوری سکومانند شبیه به برواره
واژههای مصوب فرهنگستان
زینۀ بَرواره [باستانشناسی] پلکان یا سکویی که بَرواره بر روی آن قرار میگیرد
آرایۀ بَرواره [باستانشناسی] هر شیء تزیینی مربوط به برواره
آتشدان [باستانشناسی] نوعی بَرواره برای برافروختن آتش مقدس
اسم مفعول فعل: رجوع شود به: forsake، واگذاشتن، ول کردن، ترک کردن، ترک گفتن، دست کشیدن از
محراب، حرم، بستگاه، پناه گاه، مخفی گاه، جایگاه مقدس، تحصین، حق بست نشینی سایر معانی: محل تحصن، تحصنگاه، جای بست نشینی، زنهارگاه، (ناحیه ای که در آن از جانوران حفاظت می شود و کسی حق شکار وغیر ...
حریم، خلوتگاه، قدس الاقداس، جایگاه مقدس، قدس سایر معانی: محل تفکر یا نیایش فرد، محل دنج، محل مقدس، حرم، مکان مقدس
1. سکویی سنگی یا خشتی یا هر سازۀ مشابه مسطح، معمولا به بلندی یک تا یکونیم متر، که بر روی آن برای ایزدان پیشکش مینهادند 2. در مسیحیت کاتولیکی، میزی که بر روی آن مراسم عشای ر ...
تختهسنگی که از بخشی از آن بهعنوان برواره استفاده میشده است [باستانشناسی]
پایهای که برواره بر روی آن قرار گیرد [باستانشناسی]
گوری سکومانند شبیه به برواره [باستانشناسی]