sanctuary
معنی
محراب، حرم، بستگاه، پناه گاه، مخفی گاه، جایگاه مقدس، تحصین، حق بست نشینی
سایر معانی: محل تحصن، تحصنگاه، جای بست نشینی، زنهارگاه، (ناحیه ای که در آن از جانوران حفاظت می شود و کسی حق شکار وغیره ندارد) ایمنگاه، مناص، منطقه حفاظت شده، پرستشگاه، معبد، کنشت، کلیسا، (در کلیسا یا کنیسه) جای بسیار مقدس (مثلا در اطراف محراب)، حرم مطهر
سایر معانی: محل تحصن، تحصنگاه، جای بست نشینی، زنهارگاه، (ناحیه ای که در آن از جانوران حفاظت می شود و کسی حق شکار وغیره ندارد) ایمنگاه، مناص، منطقه حفاظت شده، پرستشگاه، معبد، کنشت، کلیسا، (در کلیسا یا کنیسه) جای بسیار مقدس (مثلا در اطراف محراب)، حرم مطهر
دیکشنری
جایگاه مقدس
اسم
altar, sanctuary, adytumمحراب
sanctuary, seraglio, adytum, penetraliaحرم
sanctuary, sanctumجایگاه مقدس
awning, shelter, sanctuary, harbor, refuge, harborageپناه گاه
asylum, sanctuaryبستگاه
sanctuaryتحصین
sanctuaryحق بست نشینی
hideaway, hide-out, sanctuaryمخفی گاه
ترجمه آنلاین
پناهگاه