[عمران و معماری] مدت زمان پیاده شدن از هواپیما
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هواگَرد فوقِسبک [حملونقل هوایی] هواگَردی تکسرنشین با وزن بیشینۀ برخاست 455 کیلوگرم با سرعت و قدرت و ظرفیت سوخت بسیار کم برای مقاصد ورزشی و تفریحی|||متـ . فوقِسب ...
واژههای مصوب فرهنگستان
درخشان، فروزان، زرنگ، تابان، روشن، با هوش، تابناک، افتابی، باکله سایر معانی: درخشنده، پر سو، (رنگ و صدا) زنده، نورانی، براق، نورتاب، پر جلا، رخشا، رخشنده، سرزنده، پر روح و نشاط، شاد و خرم، س ...
1- وارد شدن، درون رفتن 2- وارد شد (از سفر و غیره) 3- مد شدن، متداول شدن 4- (در مورد چاه نفت و غیره) آغاز به تولید کردن 5-(در مسابقه و غیره) نفر ... شدن، 6- (رادیو و مخابرات) پاسخ دادن، بیایی ...
1- بیرون رفتن، خارج شدن 2- رفتن، عزیمت کردن 3- بیرون آوردن، در آوردن 4- افشا شدن 5- منتشر شدن یا کردن، اعلام شدن یاکردن
نور افشان سایر معانی: نور افشان
تابناک، روشن و شفاف سایر معانی: نورانی، درخشان
← هواگَرد فوقِسبک [حملونقل هوایی]