عواقب بعدی، پسایند سایر معانی: پیامد، نتیجه (به ویژه نتیجه ی ناخوشایند)، (کشاورزی) پس چین، محصول ثانوی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اثر، فرع، نتیجه، عاقبت، نتیجه منطقی، دست اورد، پی امد، بر امد سایر معانی: برآیند، اهمیت، کرامندی، مقام رفیع، پایه ی بلند، نفوذ زیاد، معلول، تالی، عاقبت (عواقب)، نتیجه گیری، رابطه ی معلول با ...
تجسم، مجسم سازی، مادی سازی
نتیجه، عاقبت، پی امد، بر امد، حاصل سایر معانی: درآیند، برآمد، بازده [صنعت] خروجی، برآمد [ریاضیات] برآمد، پیشامد ساده، رویداد، پی آمد، نتجیه، حاصل، برآمد، رویداد [آمار] برآمد [بهداشت] پیامد ...
خلاصه، نتیجه، سرانجام، حاصل، اخرین شماره سایر معانی: پیامد