aftermath
معنی
عواقب بعدی، پسایند
سایر معانی: پیامد، نتیجه (به ویژه نتیجه ی ناخوشایند)، (کشاورزی) پس چین، محصول ثانوی
سایر معانی: پیامد، نتیجه (به ویژه نتیجه ی ناخوشایند)، (کشاورزی) پس چین، محصول ثانوی
دیکشنری
پس از آن
اسم
aftermathعواقب بعدی
aftermathپسایند
ترجمه آنلاین
عواقب
مترادف
after effects ، causatum ، chain reaction ، consequences ، end ، eventuality ، flak ، impact ، issue ، outcome ، payoff ، remainder ، residual ، residuum ، results ، upshot ، waves