موافقت کردن، در حقیقت، بله، اری، رای مثبت، بلی سایر معانی: (قدیمی) بلکه، نه حتی، حتی، (به ویژه هنگام رای دادن شفاهی) آری، موافق، آره، رای موافق (در برابر: رای مخالف nay)، به درستی (که)، واقع ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیاست یا برنامهای که هدف آن کاستن از تبعیضهایی است که در گذشته بر فرد یا گروهی وارد شده است، ازطریق اقدامات مثبت برای در اختیار نهادن فرصتهای مناسب در حوزۀ تحصیل و کسب و کا ...
واژههای مصوب فرهنگستان