معنی
موافقت کردن، در حقیقت، بله، اری، رای مثبت، بلی
سایر معانی: (قدیمی) بلکه، نه حتی، حتی، (به ویژه هنگام رای دادن شفاهی) آری، موافق، آره، رای موافق (در برابر: رای مخالف nay)، به درستی (که)، واقعا، رای موافق دهنده، آری گوی، بلکه
سایر معانی: (قدیمی) بلکه، نه حتی، حتی، (به ویژه هنگام رای دادن شفاهی) آری، موافق، آره، رای موافق (در برابر: رای مخالف nay)، به درستی (که)، واقعا، رای موافق دهنده، آری گوی، بلکه
دیکشنری
بله
فعل
agree, consent, comply, approbate, accede, yeaموافقت کردن
قید
actually, yeaدر حقیقت
حرف
yes, aye, yea, ayبله
yes, yea, ay, ayeبلی
yes, ay, aye, yeaاری
aye, yea, ayرای مثبت
ترجمه آنلاین
بله