سفیر تامالاختیار [علوم سیاسی و روابط بینالملل] سفیری که برای مذاکره یا امضای معاهده از جانب دولت خود اختیارات کامل دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
وابسته به سفارت سایر معانی: وابسته به سفارت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوعی شراب تلخ و سفید اسپانیایی سایر معانی: (مشروب الکلی) آمونتیلادو، نوعی شراب تل و سفید اسپانیایی
[ریاضیات] پارادوکس باناخ-تارسکی
چوب و فلک، چوب زدن سایر معانی: فلک کردن، چوب به کف پا زدن
(گیاه شناسی) بلادون سوسنی (amaryllis belladonna از خانواده ی lily - بومی افریقای جنوبی)، (گیاه شناسی) بلادون (atropa belladonna از خانواده ی nightshade)، بلادن
(گیاه شناسی) بلادون سوسنی (amaryllis belladonna از خانواده ی lily - بومی افریقای جنوبی)
خود ستا، خود ستایی، گزافه گو، خود فروشی سایر معانی: لاف زن، چاخان، ادم لافزن، متظاهر
[زمین شناسی] نوعی کانی-درطبقه بندی IMA موجود نیست . - فرمول شیمیایی: CaREE(Fe3+)Be2Si2O10
نوعی عرق سایر معانی: (گاهی با c کوچک) کالودوس (نوعی شراب فرانسوی که از آب سیب می گیرند)
(نام ناحیه ای در خاور آسیای صغیر که بخشی از امپراطوری روم بود) کپادوسیه
قطعه گوشت کباب کرده، نوعی الماس کدر سایر معانی: (قدیمی) گوشت مرغ یا ماهی کباب شده، الماس تیره رنگ (که در مته و اره های سنگ بری و غیره به کار می رود)، کباب کردن، pl قطعه گوشت کباب کرده با ذغا ...