پسندیده، قابل تحسین، ستوده، قابل پسند، خیلی خوب سایر معانی: ستودنی، تحسین انگیز، شایسته، عالی، بسیار خوب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صفات پسندیده یاستوده
پسندیدگی، خوبی
تخمین پذیر، قابل براورد کردن سایر معانی: (مهجور) برآوردپذیر، محاسبه کردنی
نمونه و سرمشق، شایان تقلید سایر معانی: (به ویژه رفتار و صفات فردی) نمونه، سرمشق، هشدار دهنده، عبرت انگیز، پند آموز، مسطوره ای، (به عنوان) نمونه از چیزی، نمونه ای، برای مثال، نمایشگر، ستوده ...
خوب، خوشرو، دلپذیر، مطبوع، زیبا، خوش اندام، خوش روی، خوبرو، خوش منظر، خوش قیافه، قسیم سایر معانی: (به ویژه مرد) خوش سیما، خوش تیپ، خوش صورت و هیکل، نیک رو، هژیر، (زیبا به خاطر طرح و استحکام ...
زیبا سایر معانی: زیبا
مریی، مطبوع نظر، مورد نظر سایر معانی: خوش منظر، خوش منظره، مقبول
لیره استرلینگ، دارای عهیار قانونی، ظاهر وباطن یکی، واقعی، تمام عیار سایر معانی: ممتاز، عالی، ناب، ارزشمند، بی غل و غش، (سابقا) سکه ی نقره ی انگلیسی، نقره ی استرلینگ، نقره ی تمام عیار، نقره ی ...
لایق، شایسته، خلیق، فرا خور، سزاوار سرزنش، سزاوار، شایان، مستحق سایر معانی: ارزشمند، ارزنده، ارجمند، هژیر، شایگان، گرانمایه، ارزمند، پر ارزش، والا، درخور، دارای استحقاق، محق، (آدم) بزرگ، برج ...