فعالسازی [شیمی] فرایند آمایش (treatment) یک ماده با گرما یا تابش یا یک مادۀ فعالکننده که براثر آن انرژی درونی مادۀ اولیه افزایش مییابد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
کُنانش [فیزیک] تولید ایزوتوپ پرتوزا ازطریق تابش نوترونِ گرمایی عنصرِ هدف|||متـ . فعالسازی 2
[شیمی] سد فعالسازی [پلیمر] سد فعالسازی، مانع فعالسازی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] نمودارگیری به وسیله ی فعال سازی
قطعهشویی فعالساز [خوردگی] شستوشوی اسیدی فلز برای زدودن اکسیدهای سبک سطحی بهمنظور چسبندگی بهتر پوششها
[برق و الکترونیک] زمان فعالسازی فاصله ی زمانی بین لحظه ی شروع فعالسازی تا لحظه ای که پیل با باتری به ولتاژکاری مطلوب می رسد .
[پلیمر] انرژی فعالسازی ظاهری
[زمین شناسی] تحولات هوموس که در نهایت مواد هوموس دار معدنی می گردد
احیا، بهوش اوری سایر معانی: احیا، بهوش اوری
تجدید حیات سایر معانی: تجدید حیات
خوشنامی، سیخ، مهمیز، سیخ-ک، مهمیز زدن سایر معانی: انگیزه، محرک، انگیزاندن، برانگیختن، تحریک کردن، مهمیز دار (یا مهمیزک دار) کردن، شتاباندن، شتابیدن، شتافتن، عجله کردن، تاختن، سیخونک، سکه، هر ...
فرایند زدودن اجزای فعال از یک محیط خورنده برای کاهش میزان خورندگی محیط |||متـ . واکنانش [خوردگی]