[حسابداری] حسابداری تعهدی -
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] فرض تعهدی
[حقوق] سیستم تعهدی (در حسابداری)
[حسابداری] مفاهیم تعهدی
[حسابداری] شناسائی هزینه مالیات در دوره جاری
[حسابداری] اقلام تعهدی (اقلام پرداخت نشده)
[ریاضیات] حساب های معوق
[حسابداری] بدهیهای جاری ناشی از هزینه های تحقق یافته
افزایش، ترقی، سود، توسعه سایر معانی: میزان (یا مبلغ) افزایش، اضافه حقوق، (ریاضی) بالش، والش، تصاعدی، افزودگی، گوالش، رشد، نمو، افزونش [عمران و معماری] نمو [کامپیوتر] نمو دادن ؛ نمو ؛ فزایش - ...