خوگیری [زمینشناسی] تنظیم کاراندامشناختی بدن جاندار در پاسخ به تغییری در محیط پیرامون
واژههای مصوب فرهنگستان
خوگیری [زیستشناسی] تنظیم کاراندامشناختی بدن جاندار در پاسخ به تغییری در محیط پیرامون
تطبیق، تنظیم، تعدیل، اصلاح، میزان، تسویه، اسباب تنظیم، الت تعدیل سایر معانی: تطبیق دهی، سازگاری، دکمه یا اسباب تنظیم، رگلاژ، میزان ساز، میزان گر، (بیمه) محاسبه ی (برآورد) میزان خسارت، تنزل ق ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی