تجرد، امتناع از ازدواج، بی شوهری، بی زنی سایر معانی: عزبی، عزوبت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترک دعوی، چشم پوشیدن از، واگذار کردن سایر معانی: ترک ادعا، گذشتن از حق خود [حقوق] واگذار کردن، بری الذمه کردن، ترک دعوی، اعراض از ادعا یا حق مالکیت، امضاء سند ابراء، سند ابراء ...
انصراف سایر معانی: انصراف