ستمگر، ظالمانه، از روی ظلم و ستمگری سایر معانی: بیدادگر، مستبد، خودکامه، ستمگرانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غاصب، ستمگر، ظالم، جبار، حاکم ستمگر یا مستبد، سلطان ظالم سایر معانی: بیدادگر، زورگو، ستمکار، مستبد، خودکامه، خویشکام