معنی

غاصب، ستمگر، ظالم، جبار، حاکم ستمگر یا مستبد، سلطان ظالم
سایر معانی: بیدادگر، زورگو، ستمکار، مستبد، خودکامه، خویشکام

دیکشنری

ستمگر
اسم
oppressor, tyrant, despot, nimrod, rapist, represserستمگر
oppressor, tyrant, despot, incubus, represserظالم
tyrant, taskmasterجبار
tyrantحاکم ستمگر یا مستبد
tyrantسلطان ظالم
usurper, violator, rapist, tyrant, oppressor, aggressorغاصب

ترجمه آنلاین

ظالم

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.