امرزش گناه، بخشایش، بخشودگی، تبرئه، برائت، عفو، انصراف از مجازات، منع تعقیب کیفری سایر معانی: بخشش (گناهان)، آمرزش، چشم پوشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برکت، دعای خیر، نعمت خدا داده، نعمت، موهبت، دعای پیش از غذا سایر معانی: طلب آمرزش، طلب برکت، دعای پیش یا پس از غذا، فیض، آفرینگان، فرهومندی، تبرک، تایید، رضا و رغبت، موهبت الهی، استعداد خداد ...
چشم پوشی، بخشایش، عفو تقصیر سایر معانی: بخشش (گناه یا خطا)، نادیده گیری، اغماض، غمض عین
پاک سازی، تطهیر
تخفیف، عفو، گذشت، خمود، بخشش، امرزش، بهبودی بیماری سایر معانی: (به ویژه گناه یا جرم) بخشیدن، اغماض، چشم پوشی، مغفرت، آمرزش، (مالیات) بخشودگی، معافیت، واهلش، (درد یا حرارت و غیره) فروکش، واگذ ...
مهلت، تاخیر، مجازات کسی را بتعویق انداختن سایر معانی: (اعدام یا مجازات و غیره را) به تعویق انداختن، پس افکندن، واپساندن، زنهاریدن، تعویق اعدام، عقب انداختن تاریخ اعدام، تعویق مجازات، پس افکن ...