تری، نمداری سایر معانی: نمداری، تری [عمران و معماری] تری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیس شدنی یا کردنی، تر شدنی، تر شو، قابل خیس کردن، خیس کردنی [پلیمر] تر شدنی
خیس کننده، نم زننده سایر معانی: تر کننده، آبیدن گر
[آب و خاک] عامل خیس کردن
[نفت] سیال تر کننده
خیس، نمناک، مرطوب، نسبتا تر، رطوبت دار سایر معانی: نسبتا خیس، کمی تر
مخفف: فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری
پرسشواژه [زبانشناسی] هریک از واژههای طبقهای از واژهها مانند چه، کدام، کجا، که برای پرسش به کار میروند |||متـ . واژۀ پرسشی question word,interrogative word ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ضربت، ضربت سخت، صدای ضربت، صدای اصطکاک، ضربت سخت زدن، صدای کتک زدن، تسهیم کردن، زدن، محکم زدن سایر معانی: ضربه ی تند و صدادار، سیلی، چک، صدای ضربه ی تند، دنگ، شترق، (با صدای بلند - محکم) زدن ...
خیلی بزرگ، بسیار عظیم سایر معانی: بسیار، خیلی، واقعا، (انگلیس - عامیانه)، بسیار بزرگ، گنده، عظیم، پر سر و صدا
(خودمانی) رجوع شود به: wacko
نهنگ، بال، بالن، وال، قیطس، نهنگ صید کردن سایر معانی: وال شکار کردن، نهنگ گرفتن، (جانور شناسی) نهنگ، بـال (راسته های mysticeta و odontoceta)، (عامیانه) کتک زدن، دک و دنده ی کسی را خرد کردن، ...