معنی

خیس، نمناک، مرطوب، نسبتا تر، رطوبت دار
سایر معانی: نسبتا خیس، کمی تر

دیکشنری

مرطوب کننده
صفت
wettishنسبتا تر
wet, humid, moist, dewy, dump, wettishمرطوب
wettishرطوبت دار
wet, soaked, soggy, saturated, sodden, wettishخیس
damp, moist, humid, dabby, hydrous, wettishنمناک

ترجمه آنلاین

مرطوب

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.