سبک وزن سایر معانی: (کشتی و مشت بازی و غیره) سبک وزن (کمتر از 66/68 کیلوگرم)، سبک وزن کمتر از ‡41 پوند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(آلمانی) دردمندی به خاطر اوضاع جهان، جهان درد، جهان افسوس
[زمین شناسی] آشکوب اروپایی: بالای میوسن میانی (بالای لدین و زیر اورسین).
دمل، غده، ورم روی پوست سایر معانی: غده ی چربی (به ویژه در پوست سر)، پیه آمو، (نام یکی از حروف الفبای انگلیسی کهن که امروزه به صورت w نشان داده می شود) ون، طب ورم روی پوست
فاحشه، دختر، دختر دهقان، دختر بازی کردن سایر معانی: (تحقیرآمیز یا مزاح آمیز) دخترک، زن جوان، (قدیمی) دختر دهاتی، (قدیمی) کلفت، مستخدمه، (قدیمی) زن هرزه
زنا کار، دخترباز
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ca2(Mg,Co)(AsO4)2•2(H2O)
[زمین شناسی] آشکوب ونلوکین _ آشکوب دوره سیلورین میانی-423 تا 428 میلیون سال قبل - این آشکوب دارای رسوبات آهکی و شیلی حاوی گراتپولیت و نام آن از ناحیه ونلوک در جنوب ولز مشخص شده است.
رفت سایر معانی: زمان گذشته ی: go، p رفت
(جانور شناسی) پله صدف (انواع شکم پایان تیره ی epitoniidae)
[آب و خاک] مدل برآورد فرسایش وپ
[آب و خاک] معادله فرسایش باد