[کامپیوتر] زمان انتظار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] مدل صف، مدل خط انتظار
[نفت] منتظر گرفتن سیمان
[نفت] دکل منتظر تعمیر
اطاق انتظار، اتاق انتظار سایر معانی: سالن انتظار
زمان انتظار [حملونقل درونشهری - جادهای] [حملونقل درونشهری-جادهای] مدتزمان بین رسیدن مسافر به ایستگاه تا زمانی که وسیلۀ نقلیه ایستگاه را ترک کند|||[م ...
واژههای مصوب فرهنگستان
کلفت، پیشخدمت زن سایر معانی: (رستوران وغیره - زن) پیشخدمت، ندیمه، کلفت kolfat
(نام خانواده ی بزرگی از زبان های سرخپوستان غرب کانادا و ایالات متحده) واکاشان
بندر واکایاما (در ژاپن)
پَسایه [علوم جَوّ] منطقهای متلاطم درست پشت سر جسمی جامد و متحرک نسبت به شاره
[زمین شناسی] تشکیل موج ضربه
کمفشار پسایه [علوم جَوّ] ← وافشار پسایه