پَسایه [علوم جَوّ]
[زمین شناسی] تشکیل موج ضربه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمفشار پسایه [علوم جَوّ] ← وافشار پسایه
واژههای مصوب فرهنگستان
(عامیانه) رجوع شود به: flicker
شهر وایک فیلد (در شمال و مرکز انگلیس)
بیداری، بیخوابی، شب زنده داری
بیدار کردن، بیدار شدن سایر معانی: بیدار کردن یا شدن، چشم از خواب گشودن، انگیختن، تهییج کردن، آگاه کردن یا شدن
1- در عقب (چیزی )، دنبال، دنباله 2- در اثر، پیامد، در نتیجه ی
دوباره برانگیختن، دوباره بیدار کردن
کاملا بیدار، هشیار، مواظب، گوش به زنگ، هوشیار، اگاه، مسبوق، مراقب، سرحال
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.