عرشۀ ضدِآب [حملونقل دریایی] در سازۀ کشتی، عرشهای که ضدِآب باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] طاقک آببند [زمین شناسی] طاقک آببند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیغۀ ضدِآب [حملونقل دریایی] هریک از دیوارههای محکم ضدآب در دورتادور مخزنهای آب ترازه که در زیر دیوارههای عرضی قرار میگیرد و بخشی از تیغهبندی مخازن ترازه ر ...
میزان ضدِآبی [حملونقل دریایی] میزان مقاومت شناور در برابر آبگرفتگی
پرچزنی ضدِآب [حملونقل دریایی] نوعی پرچزنی که اتصال را ضدآب میکند
ابراه، مسیر، راه آبی، مسیر ابی، مسیردریایی و رودخانهای سایر معانی: آبراه (اعم از کانال یا رودخانه یا راه دریایی)، آبراهه، آوره، راه ابی [عمران و معماری] آبراهه - راه آبی - مسیر آبی - آبروگاه ...
[عمران و معماری] حمل و نقل آبی
[زمین شناسی] آبراهه ها - مجاری انتقال اب از مخزن سد به نیروگاهنظیر لوله اب بر، کانال آب بر یا تونل آب بر.
اب بند، فواره، دستگاه اب رسان سایر معانی: فواره ها و جویبارهای زینتی، آب آذین، منگل، (خودمانی) گریه و زاری، اشک، (سازگان یا سیستم) آبرسانی، سازمان آب شهر، مرکز پالایش و انبار آب شهر [زمین شن ...
(ساییده یا صاف یا براق شده در اثر جریان آب) آبسوده، آب شسته، شسته شده و صیقلی در اثر اب [آب و خاک] پوساب،آب سایی
ابدار، رقیق، ابی، تر، ابکی، پر اب، اشکبار سایر معانی: آبکی، پر آب، آب زیپو، اشک آلود، با گریه و زاری، واقع در آب، دریایی، ضعیف، کم قوه، سست، شل، شل و ول، کم رنگ، رنگ پریده، وابسته به یا همان ...
[کامپیوتر] نسخه ای از فرترن Waterloo FORTRAN.